عيد قربان؛ جلوهگاه تعبد
تاثیر نماز بر شادابی جسم و روح
" مؤمن ، شوخ و لبخند بر دهان است و منافق بد خلق و گره بر ابرو."
امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست " مصداق كاملاً علمی پیدا كرده است.
دانش پزشكی در قرن حاضر به وضوح می ....
روز تولد زمین !
اعمال روز دحوالارض
يا حی و يا قيوم
الهی!! جون توانستم، ندانستم و چون دانستم، نتوانستم
الهی!! بیزارم از آن طاعتی که مرا به عجب آورد، و بنده آن معصیتم که مرا به عذر آورد.
اعمال این روز در ادامه مطلب ....
سيره اخلاقي امام رضا عليه السلام
سيره اخلاقي امام رضا عليه السلام
حلم
در شناخت حلم امام رضا عليه السلام، شفاعت وى در نزد مامون در حق جلودى كافى است. جلودى كسى بود كه به امر هارون الرشيد به مدينه رهسپار
شد تا لباس زنان آل ابوطالب را بگيرد و بر تن هيچ يك از آنان جز يك جامه نگذارد. وى همچنين بر بيعت مردم با امام رضا عليه السلام انتقاد كرد. پس
مامون او را به حبس افكند و بعد از آن كه پيش از وى دو تن را كشته بود او را خواست. امام رضا عليهالسلام به مامون گفت: اى اميرمؤمنان! اين
پيرمرد را به من ببخش! جلودى گمان برد كه آن حضرت مىخواهد از وى انتقام گيرد. پس مامون را سوگند داد كه سخن امام رضا عليه السلام را نپذيرد
مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمىپذيرم و دستور داد گردنش را بزنند.
تواضع
در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهيم بن عباس نقل شده كه گفت: چون امام رضا عليهالسلام تنها بود و براى او غذا مىآوردند آن حضرت
غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفرهاش مىنشاند و با آنها غذا مىخورد. همچنين از ياسر خادم نقل شده است كه گفت: چون آن
حضرت تنها مىشد همه خادمان خود را جمع مىكرد، از بزرگ و كوچك، و با آنان سخن مىگفت. او به آنان انس مىگرفت و آنان نيز با حضرت انس
ميگرفتند.
كلينى در كافى به سند خود از مردى بلخى روايت مىكند كه گفت: با امام رضا عليه السلام در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و
خادمان سيه چرده خود را نيز بر سفره خود نشاند يكى از يارانش به او عرض كرد: اى كاش غذاى اينان را جدا مىكردى. فرمود: پروردگار تبارك و تعالى
يكى است و مادر و پدر هم يكى. و پاداشها بسته به اعمال و كردارهاست.
اخلاق نيكو
در بخش صفات آن حضرت از ابراهيم بن عباس نقل شده كه گفت: امام رضا عليه السلام با سخن هرگز به هيچ كس جفا نكرد و كلام كسى را قطع نکرد تا
زماني که شخص سخن گفتنش به اتمام ميرسيد. و حاجتى را كه مىتوانست برآورده سازد؛ رد نمىكرد. پاهايش را دراز نمىكرد و هرگز رو به روى
كسى كه نشسته بود، تكيه نمىداد و هيچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمىداد. هرگز آب دهان بر زمين نمىافكند و در خندهاش قهقهه نمىزد
بلكه تبسم مىنمود.
كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است كه مهمانى براى امام رضا عليه السلام رسيد. امام شب در كنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مىگفت كه
ناگهان وضع چراغ تغيير كرد. مرد مهمان دستش را دراز كرد تا چراغ را درست كند ولى امام او را از اين كار بازداشت و خود به درست كردن چراغ
پرداخت. سپس فرمود: ما قومى هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمىگيريم. همچنين در كافى به سند خود از ياسر و نادر خادمان امام رضا عليه السلام
نقل شده است گفتند: ابوالحسن صلوات الله عليه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستيد از جا برخيزيد، در حالى كه غذا مىخوريد
برنخيزيد تا از خوردن دست بكشيد و بسيار اتفاق مىافتاد كه امام بعضى از ما را صدا مىزد و چون به ايشان گفته مىشد آنان در حال خوردن هستند،
مىفرمود: بگذاريدشان تا از خوردن دست بكشند.
كرم و سخاوت
هنگام ذكر اخبار مربوط به ولايتعهدى آن حضرت خواهيم گفت كه يكى از شاعران به نام ابراهيم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده
هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنين آن حضرت به ابو نواس سيصد دينار جايزه داد و چون جز آن، مال ديگرى نداشت استر خويش
را هم به وى بخشيد. و نيز به دعبل خزاعى ششصد دينار جايزه داد و با اين وجود از وى معذرت هم خواست.
در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابوالحسن رضا عليه السلام برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگىات بر من ببخش.
امام گفت: به اين مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: اين قدر دارم. سپس فرمود که دويست دينار به وي بدهند.
همچنين در مناقب از يعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا عليه السلام تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسيم نمود. پس فضل بن سهل
به وى گفت: اين ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چيزى را كه پاداش و كرامت به آن تعلق مىگيرد ضرر محسوب مكن.
كلينى در كافى به سند خود از اليسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابوالحسن رضا عليه السلام بودم. مردم بسيارى به گرد آن حضرت حلقه
زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مىكردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام عليك يابن رسول الله. من يكى از
دوستداران تو و پدران و نياكان تو هستم، من از حج باز مىگردم و خرجى خود را گم كردهام و با آنچه همراه من است نمىتوانم به يك منزل هم برسم،
پس اگر صلاح بدانى كه مرا به ديارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى دادهاى و اگر به شهرم رسيدم آنچه از تو گرفتهام به صدقه مىدهم. امام به او
فرمود: بنشين خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سليمان جعفرى و خيثمه و من مانده بوديم. پس
امام فرمود: اجازه مىدهيد داخل شوم سليمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس
بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بيرون آورد و پرسيد: آن خراسانى كجاست؟ پاسخ داد: من اينجايم. فرمود: اين دويست دينار را برگير و
در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا. مرد بيرون رفت. سليمان
به آن حضرت عرض كرد: فدايت شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟ فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش
را در چهره او ببينم. مگر اين سخن رسول خدا را نشنيدى كه مىگويد: آن كه به نهان نكويى آورد با هفتاد حج برابرى مىكند و آن كه پليدى و زشتى را
اشاعه مىدهد، مخذول و خوار است و كسى كه در نهان گناه كند، آمرزيده است. آيا سخن اول را نشنيدهاى كه مىگويد:
متى آته لا طلب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1) ؛ هرگاه بيايم نزد او تا حاجتى طلب كنم به سوى خانوادهام بازمىگردم در حالى كه صد دينار
دارم.
فراوانى صدقات
از ابراهيم بن عباس صولى نقل شده كه گفت: امام رضا عليه السلام بسيار نكويى مىكرد و در نهان صدقه مىداد و بيشتر اين عمل را در شبهاى تاريك
به انجام مىرساند.
منبع:
كتاب سيره معصومان، ج 5، ص 148، سيد محسن امين، ترجمه، على حجتى كرمانى .
استخراج از سايت تبيان
ميلاد سراسر سرور و فرخنده ي هشتمين اختر تابناك امامت و ولايت حضرت علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحية و الثناء را به محضر فرزند بزرگوارشان حضرت بقية الله الاعظم رحي لتراب مقدمه الفدا و تمام محبين آن حضرت خصوصاً شيعيان آن جناب تبريك و تهنيت عرض مي نمايم.
بيايد در اين روز خداوند را به حضرت رضا عليه السلام قسم داده تا عيدي ما را فرج آقا امام زمان و بخشش گناهان و معرفت اهل بيت عليهم اسلام مقرر فرمايد.
سيره علامه طباطبايي در زيارت امام رضا عليه السلام
سيره علامه طباطبايي در زيارت امام رضا عليه السلام
علامه طباطبايي ميفرمودند: «همه امامان عليهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا عليهالسلام محسوس است.» و در نقلي ديگر، بيان ميکردند: «همه امامان معصوم عليهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا عليه السلام ظاهر است.»
و نيز ميفرمودند: «انسان هنگامي که وارد حرم رضوي عليه السلام ميشود، مشاهده ميکند که از در و ديوار حرم آن امام رأفت ميبارد.»
ايشان هر ساله به مشهد مشرف ميشد حتي در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتي که داشت به مشهد مشرف شد. يکي از بستگان نزديک ايشان ميگفت:
«با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعيت را ميشکافت و با علاقه ضريح را ميبوسيد و توسل ميجست که گاهي به زحمت او را از ضريح جدا ميکرديم ... .»
ايشان ميگفت: «من به حال اين مردم که اين طور عاشقانه ضريح را ميبوسند، غبطه ميخورم ... .»
فرزند ايشان نقل ميکردند: در سال آخر حياتشان به دليل کسالتي که داشتند و بنا به تأکيد و توصيه پزشکِ مخصوص نميخواستيم که ايشان به مشهد مقدس بروند. ولي ايشان اصرار داشتند و رفتند.
پس از مراجعت از مشهد، به ايشان گفتم سرانجام به مشهد رفتيد، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهايش را بگويد و درمانش را بگيرد؟»
علامه طباطبايي وقتي به مشهد، مشرف ميشد، از وي تقاضا ميکردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و ... به دليل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گهگاهي براي زيارت مشرف گردد. ايشان ابداً قبول نميکرد و ميفرمود: «ما از پناه امام هشتم به جاي ديگري نميرويم.»
يکي از شاگردان علامه طباطبايي ميگويد: «... هيچ به خاطر ندارم که از اسم هر يک از ائمه عليهمالسلام بدون اداي احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف ميشدند و تابستان را در آنجا ميماندند وقتي وارد صحن حضرت رضا عليه السلام ميشدند، بارها که در خدمتشان بودم و ميديدم که دستهاي مرتعش را روي آستانه در ميگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را ميبوسيدند، گاهي از محضرشان التماس دعا درخواست ميشد ميگفتند: «برويد از حضرت بگيريد؛ ما اينجا کارهاي نيستيم؛ همه چيز آنجاست! »
زماني نويسنده مشهوري بوسيدن ضريح امامان عليهم السلام و اين قبيل احترام نهادنها را تشنيع ميکرد. وقتي سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوي عليه السلام عرض کردند، ايشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضريح، زمين را ميبوسيدم.»
و روزي در صحن حرم امام رضا عليه السلام شخصي به علامه [که اصلاً اذن نميداد کسي دست ايشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمدهام و ميخواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمين صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است! »
يک بار علامه ميخواستند به روضه رضوي عليه السلام مشرف شوند. به ايشان عرض شد: « آقا! حرم شلوغ است؛ وقت ديگري برويد! » فرمودند: «خوب، من هم يکي از شلوغها! » و رفتند. مردم هم که ايشان را نميشناختند تا راهي برايشان بگشايند و در نتيجه، هر چه سعي کردند دستشان را به ضريح مبارک برسانند، نشد و مردم ايشان را به عقب هل دادند. وقتي بازگشتند، اطرافيان پرسيدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خيلي خوب بود! خيلي لذت بردم! »
حجت الاسلام معزّي نقل ميکند که يک بار در ايام طلبگي به مشهد رفته بودم و در صحنهاي حرم رضوي عليه السلام قدم ميزدم و به بارگاه امام مينگريستم اما داخل رواقها و روضه نميرفتم. ناگهان دست مهرباني بر روي شانههايم قرار گرفت و با لحني آرام فرمود:
«حاج شيخ حسن! چرا وارد نميشوي؟! » نگاه کردم و ديدم علامه طباطبائي است. عرض کردم: خجالت ميکشم با اين آشفتگي روحي بر امام رضا عليه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ايشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود:
«طبيب براي چه مطب باز ميکند؟ براي اين که بيماران به وي مراجعه کنند و با نسخه او تندرستي خود را بيابند. اين جا هم دارالشفاي آل محمد ـ عليهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا عليهالسلام طبيب الأطباء است.»
منبع: سايت صالحين
استخراج از سايت تبيان.
مرز ميان اسراف و اقتار در کلام امام رضا عليه السلام
مرز ميان اسراف و اقتار در کلام امام رضا عليه السلام
استاذنت الرضا (عليه السلام) في النفقة علي العيال؟
فقال (عليه السلام): بين المکروهين .
فقلت: جعلت فداک لا والله ما اعرف المکروهين.
قال: فقال له:
يرحمک الله اما تعرف ان الله عز و جل کره الاسراف و کره الاقتار (1)
فقال (عليه السلام): والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و کان بين ذلک قواماً. (2)
از امام رضا عليه السلام درباره چگونگي تامين مخارج خانواده جويا شدم، فرمود: (مخارج خانواده) حد وسط است ميان دو روش ناپسند. گفتم فدايت شوم: به خدا سوگند نميدانم اين دو روش چيست؟ فرمود: رحمت الهي بر تو باد، آيا نميداني که خداوند بزرگ اسراف (زيادهروي) و اقتار (سخت گيري) را ناخوشايند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چيزي ببخشند نه زيادهروي کننده و نه خست ورزند، و ميانگين اين دو حد را در حد قوامي (مايه پايداري و بقاي زندگي) ببخشند.»
از ديدگاه امام رضا عليه السلام، پس از محدوديتهاي گذشته در مسائل مالي و کسب مال، تصرفات در اموال شخصي نيز محدود است، يعني اموالي که طبق اصل مالکيت فردي، به شخص تعلق دارد و اختيار آنها در دست اوست و به ظاهر انگاشته ميشود که او ميتواند در آنها هر گونه که خواست تصرف کند، در واقع اين چنين نيست، و تصرفات در اموال شخصي نيز محدود و مشروط است، و هر کس در مال خود نيز مجاز نيست هر گونه بخواهد تصرف کند، بلکه تصرف او بايد در حد ميانه و دور از اسراف باشد. هر گونه اسراف و مصرف زياد در اموال شخصي و براي شخص مالک، ممنوع است. انفاق بالاترين و ارزشمندترين نوع تصرف در اموال شخصي است، و شخصي که مال خود را انفاق ميکند، بهترين نوع تصرف را در آن انجام داده است، به ويژه که براي افراد خانواده خودش باشد، با اين وصف، اين تصرف نيز محدود و مشروط است. بايد انفاق در حد متعادل و وسط (و حد قوامي) باشد، نه زياده از مقدار لازم و نه کمتر از آن. چنان که در حديث امام رضا عليه السلام بدان اشاره شد.
«اسراف» و «اقتار» ، دو حد نامتعادل و نامعقول و غير قوامي و غير مشروع مصرف است، حد مشروع و معقول، حد ميانه و نظام قوامي قصد، اقتصاد و ميانهروي است، چنان که در حديث امام رضا عليهالسلام بدان اشاره رفت. امام در کلامشان فرمودند: پرداخت مخارج خانواده، ميان دو مرز قرار دارد: مرز اسراف و زيادهروي (و تجملگرايي و پر مصرفي)، و مرز اقتار (تنگگيري و کمتر از حد لازم خرج کردن) و ايجاد کمبود در زندگي.
با بررسي احاديث ديگري که از امام رضا عليه السلام در اين زمينه رسيده است، به مرزهاي دقيقتري از مفهوم اسراف دست مييابيم. در کوچکترين چيزها، حتي آنها که در نظر مردم بي ارزش و دور ريختني جلوه ميکند، امام اسراف را روا نميداند. لذا فرمودند:
«من الفساد قطع الدرهم و الدينار و طرح النوي (3) ؛ تکه تکه کردن درهم و دينار (يا هر پولي ديگر که آنها را از استفاده بيندازد)، و دور افکندن هسته خرما (که ممکن است بذر نخلي شود، يا به مصرف ديگري آيد) از جمله کارهاي فاسد و نادرست است.
در آشاميدنيها و خوردنيها نيز در نظر امام رعايت حد ميانه لازم است، حد ميانه مايه دوام و سلامت مزاج است، و زيادهروي و پرخوري بدن را ميفرسايد و عمر را کوتاه ميکند، و موجب انواع بيماريها ميگردد. لذا ايشان در اين زمينه ميفرمايند:
«لو ان الناس قصدوا في المطعم لاستقامت ابدانهم (4) ؛ اگر مردم حد ميانه را در خوراک رعايت ميکردند بدنهاشان پايدار (و سالم) ميماند.
حد ميانه در خوردن، متناسب با رشد تن و روان آدمي است. در پوشيدن نيز، رعايت جانب حد ميانه و دوري از تجملگرايي و اسراف لازم شمرده شده است. (5)
پينوشتها:
1ـ سفينة البحار، ج 1، ص 615 / الحياة، ج 4، ص 205 .
2ـ سوره مبارکه فرقان، آيه 67 .
3ـ مسند الامام الرضا (عليه السلام)، ج 2، ص 314 .
4ـ الحياة، ج 4، ص 215 .
5ـ اين گونه تعاليم در قرنها پيش که موضوع بازيافت زباله و استفاده از زبالهها مطرح نبوده، اعجاز است.
منبع:
کتاب امام رضا عليه السلام؛ زندگي و اقتصاد ؛ محمد حکيمي
استخراج از سايت تبيان.
معيار شيعه بودن
معیار شیعه بودن
امام رضا علیه السلام فرمودند: شیعیان و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:
1- اهمیت به اوقات نماز؛ که آیا اول وقت نماز را برپای میدارند یا خیر؟
2- حفظ اسرار؛ یعنی در حفظ اسرار و مسایل محرمانه کوشا هستند یا خیر؟
3- از حیث توانمندیهای مالی؛ یعنی آیا در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را
میگیرند یا خیر؟
منبع:
خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 66 .
استخراج از سايت تبيان.