مهدویت و مصداق آن از دیگاه اهل سنت
بررسی مهدويت و مصداق آن از ديدگاه اهل سنت
ولادت مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت *
ولادت امام مهدي (عليه السلام) از موارد اختلاف شيعه و اهل سنت است؛ گر چه تعداد بي شماري از علماي اهل سنت، همانند شيعه اماميه معتقدند امام عسکري (عليه السلام)فرزندي به نام محمّد داشته است هم چنين برخي از آنان، همانند شيعه معتقدند که صاحب الزمان و مهدي وکسي که در آخر زمان قيام مي کند همو است، اما بعضي ديگر، از اهل سنّت با اين عقيده مخالفند. اکنون به بررسي اين موضوع مي پردازيم.
اعتراف اهل سنت به ولادت
با مراجعه به کتاب هاي تاريخي و ديگر کتاب هاي اهل سنت پي مي بريم که عده بسياري از آنها به ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) اعتراف نموده اند. اينک به اسامي برخي از آنان اشاره مي کنيم:
1 ـ علامه شمس الدين قاضي ابن خلکان شافعي (متوفاي 681هـ)
او مي گويد: «ابوالقاسم محمّد بن حسن عسکري فرزند علي هادي فرزند محمّد جواد، دوازدهمين امام نزد شيعه دوازده امامي معروف به حجّت... ولادت او در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 هجري اتفاق افتاد. هنگام وفات پدرش پنج سال داشت...». [1] .
2 ـ علامه صلاح الدين خليل بن أيبک صفدي
«حجت منتظر محمّد بن حسن عسکري فرزند علي هادي، فرزند محمّد جواد، فرزند علي رضا، فرزند موسي کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمّد باقر، فرزند زين العابدين، فرزند حسين بن علي، فرزند علي بن ابي طالب، حجت منتظر، دوازدهمين امام نزد شيعه اماميّه که به اعتقاد آنها، او قائم مي باشد و در سال 255 هجري متولد شده است...». [2] .
3 ـ ابن اثير جزري
وي در مورد حوادث سال 260 هجري مي گويد: «در آن سال ابو محمّد علوي عسکري وفات يافت. او يکي از امامان دوازده گانه طبق مذهب اماميه است. فرزند او محمّد است که اماميه در سرداب سامرا به انتظار او نشسته اند...». [3] .
4 ـ علامه مير خواند
«ولادت امام مهدي که هم نام رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) و هم کنيه با او است در سامرا
نيمه شعبان سال 255 اتفاق افتاد. عمر او هنگام وفات پدرش پنج سال بود.
خداوند متعال در آن سن به او حکمت داد؛ همان گونه که در کودکي به حضرت يحيي عنايت فرمود و او را امام قرار داد و حضرت عيسي را نيز به مقام نبوت برگزيد...». [4] .
5 ـ علي بن حسين مسعودي (متوفاي 346هـ)
«در سال 260 هجري ابو محمّد حسن بن علي بن محمّد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب (عليهم السلام)، در عصر خلافت معتمد عباسي رحلت نمود، در حالي که 29 سال داشت. او پدر مهدي منتظر و امام دوازدهم اماميّه است...». [5] .
6 ـ ابوالفداء اسماعيل بن علي شافعي (متوفاي 732هـ)
او در رخدادهاي تاريخ سال 254هـ مي گويد: «حسن عسکري پدر محمّد منتظر صاحب سرداب است. محمّد منتظر طبق رأي اماميه دوازدهمين امام است. از القاب او قائم، مهدي و حجت است...».. [6] .
7 ـ علامه محمّد فريد وجدي
او مي گويد: ابوالقاسم محمّد بن حسن عسکري فرزند علي هادي... بنا بر اعتقاد اماميه، دوازدهمين امام از امامان و معروف به حجت است... شيعه معتقد است که او داخل سرداب پدرش شده و هنوز خارج نشده است...». [7] .
8 ـ سبط بن جوزي
وي در فصلي راجع به امام حجت حضرت مهدي (عليه السلام) مي گويد: «محمّد بن حسن بن علي بن محمد...کنيه او ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او جانشين و حجت، صاحب الزمان و قائم و منتظر است...».. [8] .
9 ـ محمّد بن طلحه شافعي
او در شرح حال امام مهدي (عليه السلام) مي گويد: «محمّد بن حسن خالص فرزند علي فرزند محمّد... در سامرا متولد شد... کنيه اش ابوالقاسم و لقبش حجّت، خلف صالح و بنا بر قولي منتظر است...». [9] .
10 ـ شمس الدين محمّد بن طولون حنفي (متوفاي 953هـ)
او در شرح حال امامان مي گويد: «... دوازدهمين آنان، فرزندش محمّد بن حسن ابوالقاسم است... ولادتش در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 هجري اتفاق افتاد و هنگام وفات پدر، پنج سال داشت...». [10] .
11 ـ ميرزا محمّد بن رستم بدخشي شافعي
او در شرح حال امام حسن عسکري مي گويد: «... او فرزندي جز محمّد منتظر، از خود به جاي نگذاشت...». [11].
12 ـ احمد بن حجر هيتمي شافعي
وي بعد از شرح حال ابومحمّد حسن عسکري مي گويد: «حسن عسکري فرزندي جز ابي القاسم محمّد حجت بر جاي نگذاشت. عمرش هنگام وفات پدر، پنج سال بود. اما خداوند به او در آن پنج سال حکمت آموخت. او را قائم منتظر مي نامند...».. [12] .
13 ـ حافظ محمّد بن يوسف گنجي شافعي (متوفاي 658هـ)
او درباره امام ابي محمّد حسن عسکري چنين مي گويد: «از خود فرزندي به جاي گذاشت که همان امام منتظر است. صلوات الله عليه». [13] .
14 ـ عارف عبدالوهاب شعراني حنفي
وي از برخي عرفا نقل مي کند: «در آخرالزمان اميد خروج مهدي است. او از اولاد امام حسن عسکري (عليه السلام) است. ولادت او نيمه شعبان سال 255 هجري اتفاق افتاد. او تا به حال زنده است تا اين که با حضرت عيسي (عليه السلام) اجتماع کنند. عمرش تا اين زمان 706 سال است. اين چنين شيخ حسن عراقي به من خبر داد...». [14] .
15 ـ محيي الدين بن عربي
او مي گويد: «بدانيد که خروج مهدي حتمي است. خروج نمي کند تا زمين پر از جور و ظلم شده باشد؛ آن گاه آن را پر از عدل و داد خواهد کرد... او از عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه است. جدش حسين بن علي بن ابي طالب و پدرش حسن عسکري فرزند امام علّي نقي... است هم نام رسول خداوند است. مسلمانان با او بين رکن و مقام
بيعت مي کنند...». [15] .
16 ـ مؤمن بن حسن شبلنجي شافعي (متوفاي 1298هـ)
او مي گويد: «وفات ابي محمّد حسن بن علي در روز جمعه هشتم ربيع الاوّل سال 260هـ اتفاق افتاد. او فرزندي به جاي گذاشت که نامش محمّد است. مادرش امّ ولد و نرجس نام داشت. کنيه اش ابوالقاسم و القابش نزد اماميه: حجت، مهدي، خلف صالح، قائم، منتظر و صاحب الزمان است و مشهورترين آنها مهدي است...». [16] .
17 ـ ابوالوليد محمّد بن شحنه حنفي
«خداوند به حسن عسکري فرزندي عنايت فرمود که انتظار او را مي کشيدند. وي دوازدهمين امام نزد اماميّه است. نامش محمّد و القابش مهدي، قائم و حجت است. ولادتش در سال 255 هجري اتفاق افتاد». [17] .
18 ـ شيخ سليمان قندوزي حنفي (متوفاي 1294هـ)
«خبر معلوم و تحقيق شده نزد افراد معتبر آن است که ولادت قائم در شب نيمه ماه شعبان سال 255 هجري در شهر سامرا اتفاق افتاده است...». [18] .
19 ـ شيخ محمّد بن علي صبان شافعي
وي ولادت حضرت حجت (عليه السلام) را از شعراني و محيي الدين ابي عربي نقل مي کند و بر آن ايرادي نمي گيرد که اين دليل بر قبول داشتن آن قول است. [19] .
20 ـ شيخ صفي الدين عبدالمؤمن بغدادي (متوفاي 739هـ)
او مي گويد: «در اين مشهد ـ يعني مشهد عسکريين (عليهما السلام) ـ سردابي است که رافضه معتقدند براي حسن بن علي است. از او فرزندي است به نام محمّد صغير که مي گويند در آن سرداب مخفي شده است...». [20] .
21 ـ شيخ زين الدين عمر بن وردي (متوفاي 749هـ)
«... و حسن عسکري پدر محمّد منتظر صاحب سرداب دوازدهمين امام شيعه. لقبش قائم، مهدي و حجّت است. ولادت او در سال 255 هجري اتفاق افتاد...». [21] .
22 ـ ابوالعباس احمد بن علي قلقشندي شافعي
او که عالمي متخصّص در انساب است، در بيان نسب امام جعفر صادق و فرزندان آن حضرت، فرزندش مهدي (عليه السلام) را از امام عسکري (عليه السلام) دوازدهمين امام شيعيان به حساب مي آورد که شيعه معتقد به زنده بودن اوست. از ظاهر عبارت استفاده مي شود که قلقشندي معتقد به ولادت امام مهدي (عليه السلام) است، ولي اعتقاد به زنده بودن را به شيعه نسبت مي دهد. [22] .
23 ـ ابو عبدالله ياقوت حموي
او عبارتي شبيه صفي الدين عبدالمؤمن بغدادي آورده است. [23] .
24 ـ محمّد امين بغدادي معروف به سويدي
او که از متخصّصان در انساب است، مي گويد: «محمّد مهدي، عمرش هنگام وفات پدر پنج سال بود... شيعه او را همان صاحب شمشيري مي داند که قبل از برپايي قيامت قيام خواهد کرد. او را دو غيبت است که يکي از آن دو از ديگري طولاني تر است». [24] .
25 ـ ابن خلدون مغربي (متوفاي 808هـ)
او مي گويد: «رافضه خلافت را بعد از جعفر بن محمّد به فرزندش موسي کاظم و از او به فرزندش رضا و از او به جواد و از او به علي و سپس عسکري و از او به فرزندش محمّد مهدي منتقل نموده است...». [25] .
از اين عبارت استفاده مي شود که ابن خلدون ولادت حضرت (عليه السلام) را قبول دارد،
ولي خلافت او را به شيعه نسبت مي دهد.
26 ـ ابوالتح محمّد بن عبدالکريم شهرستاني (متوفاي 548 هـ)
او مي گويد: «... بعد از حسن عسکري فرزندش محمّد قائم منتظر ـ که ساکن سامرا بود ـ نزد شيعه به امامت رسيد. او دوازدهمين امام نزد آنان است». [26] .
27 ـ نور الدين ابن صباغ مالکي
او در فصل دوازدهم از کتابش مي گويد: «ابوالقاسم محمّد حجت خلف صالح فرزند ابو محمّد حسن خالص، امام دوازدهم است. آن گاه به تاريخ ولادت و دلايل امامت او مي پردازد...». [27] .
28 ـ محمّد بن محمود بخاري معروف به خواجه پارسا حنفي
وي چنين مي گويد: «از امامان اهل بيت طيبين ابو محمّد حسن عسکري است... او فرزندي جز ابوالقاسم محمّد منتظر معروف به قائم، حجت، مهدي، صاحب الزمان و خاتم الأئمه بر جاي نگذاشت. ولادتش در شب نيمه شعبان سال 255 هجري بوده است...». [28] .
29 ـ شيخ نور الدين عبدالرحمن جامي حنفي (متوفاي 898هـ)
او حضرت حجت بن الحسن را دوازدهمين امام دانسته است، آن گاه با بيان تاريخ ولادت و احوال و برخي از معجزه هايش، مي گويد: «او کسي است که زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد...». [29] .
30 ـ ملاعلي قاري حنفي مکّي (متوفاي 1014هـ)
وي در شرح حديث دوازده خليفه مي گويد: «شيعه دوازده امامي آنها را بر اهل بيت نبوت به طور پياپي منطبق مي کند که اوّل آنها علي (عليه السلام) است و آخر آنها محمّد مهدي
است. رضوان الله عليهم أجمعين». [30] .
31 ـ فضل بن روز بهان
او در سلام هايي که بر هر يک از امامان از ذريه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) دارد، به اين جا مي رسد: «سلام بر قائم منتظر ابي القاسم...». [31] .
32 ـ جمال الدين محمّد بن يوسف زرندي حنفي (متوفاي 750 32 ـ هـ)
او مي گويد: امام دوازدهم صاحب کرامات مشهور، کسي که قائم به حق و دعوت کننده به راه حقّ است. ولادت امام ابوالقاسم محمّد بن حسن مطابق نقل شيعه، زمان پادشاهي معتمد عباسي، شب نيمه شعبان سال 255 هجري در سامرا اتفاق افتاده است. مادرش نرجس دختر قيصر روم بود...». [32] .
33 ـ قاضي بهلول بهجت افندي
«ولادت امام دوازدهم در پانزدهم ماه شعبان سال 255 بود. اسم مادرش نرجس است. براي او دو غيبت است. يکي صغري و ديگري کبري. هر گاه که خداوند به او اذن دهد ظهور مي کند، آن گاه زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد...». [33] .
34 ـ حافظ محمّد بن يوسف گنجي شافعي (متوفاي 658هـ)
او در باب 25 از کتاب خود، در بحث از طول عمر حضرت (عليه السلام) مي گويد: «بقايش استبعادي ندارد، زيرا حضرت عيسي و الياس و خضر از اولياي الهي عمر طولاني دارند و نيز دجال و ابليس ملعون از دشمنان خداوند عمر طولاني کردند...». [34] .
35 ـ احمد امين مصري
او نيز با اعتقاد به ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) فرزند امام عسکري (عليه السلام) و اين که شيعه معتقد به امامت او به عنوان دوازدهمين امام است، تنها در امامت آن بزرگواران اشکال
مي گيرد ولي ولادت آن حضرت را قبول مي کند. [35] .
36 ـ شيخ الاسلام صدر الدين حمويني
او در باب 31 از کتابش حديثي را نقل مي کند که دلالت صريح بر ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) دارد. در آن حديث که پيامبر (صلي الله عليه وآله) اسامي هر يک از اوصيا و امامان بعد از خود را بر مي شمارد، در آخر مي فرمايد: «همانا دوازدهمين از فرزندانم غيبت مي کند... تا اين که خداوند متعال به او اذن خروج دهد...». [36] .
37 ـ شيخ فريد الدين عطار نيشابوري
او در شعري بعد از ذکر اسامي هر يک از امامان مي فرمايد:
صد هزاران اوليا روي زمين++
از خدا خواهند مهدي را يقين
يا الهي مهديم از غيب آر++
تا جهان عدل گردد آشکار
از تو ختم اولياي اين زمان++
و ز همه معنا نهاني جان جان
از تو هم پيدا و پنهان آمده++
بنده عطّارت ثنا خوان آمده [37] .
38 ـ جلال الدين بلخي رومي معروف به مولوي (متوفاي 672هـ)
وي در ديوان معروف خود ـ طبق نسخه مدرسه عالي شهيد مطهري و نسخه چاپ بمبئي هند ـ اين قصيده را در مدح اهل بيت آورده است:
اي سرور مردان علي مستان سلامت مي کنند++
وي صفدر مردان علي مردان سلامت مي کنند
تا اين که بدين جا مي رسد:
با مير دين هادي بگو با عسکري مهدي بگو++
با آن ولي مهدي بگو مستان سلامت مي کنند. [38] .
39 ـ ابوالمعالي صدر الدين قونوي
وي هنگام وفات در وصيت خود به شاگردانش مي گويد: «... هفتاد هزار بار ذکر «لا إله الاّ الله» را در شب اوّل مرگم با حضور قلب بگوييد و سلام مرا نيز به حضرت مهدي (عليه السلام)برسانيد...». [39] .
40 ـ شيخ حسين بن محمّد ديار بکري مالکي (متوفاي 966هـ)
او مي گويد: «دوازدهمين آنها محمّد بن حسن بن علي بن محمّد بن علي الرضا است. کنيه اش ابوالقاسم و لقبش نزد اماميه: حجت، قائم، مهدي، منتظر و صاحب الزمان است. او نزد اماميه دوازدهمين امام است...». [40] .
41 ـ احمد بن يوسف ابوالعباس قرماني حنفي (متوفاي 1019 هـ)
او مي گويد: «محمّد حجت خلف صالح، عمرش هنگام وفات پدرش پنج سال بود. خداوند در آن سن به او حکمت آموخت، همان گونه که در کودکي به حضرت يحيي (عليه السلام)آموخت... علما اتفاق دارند بر اين که مهدي همان قائم در آخرالزمان است...». [41] .
42 ـ شمس الدين ذهبي شافعي (متوفاي 748هـ)
او در برخي از کتاب هايش به ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) اعتراف نموده است:
الف) در کتاب العبر في خبر من غبر [42] مي گويد: «محمّد بن حسن عسکري بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق علوي حسيني ابوالقاسم. رافضه او را خلف حجت، مهدي، منتظر، صاحب الزمان و خاتم دوازده امام مي دانند».
ب) در کتاب «تاريخ الاسلام» [43] مي گويد: «فرزند امام حسن عسکري، محمّد بن حسن است. رافضه او را قائم و خلف حجت مي نامند...».
ج) در کتاب سير أعلام النبلاء [44] مي گويد: «منتظر شريف، ابوالقاسم محمّد بن حسن عسکري... خاتم دوازده امام بزرگوار...».
43 ـ فخر رازي شافعي
وي در کتابي که در موضوع علم انساب تدوين کرده، مي گويد: «امّا حسن عسکري، او دو پسر و دو دختر داشت. يکي از پسرانش صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ است...
آن گاه مي نويسد: نصوص اکثر مورّخان و صاحبان تراجم و معاجم بر ولادت حجت ابي القاسم محمّد بن حسن بن علي عسکري (عليهم السلام) اتفاق دارد. او از صلب پدر و از رحم مادرش خانم نرجس در سال 252 يا 255 يا 259 هجري به دنيا آمد، اگر چه طبق نظر شيعه در سال 255 در شب نيمه شعبان به دنيا آمده است...». [45] .
44 ـ علامه نسّابه سيد محمّد بن حسين حسيني سمرقندي مدني (متوفاي 996هـ)
او مي گويد: «فرزند حسن عسکري، محمّد مهدي است... او دوازدهمين امام از ائمه است. در روز جمعه نيمه شعبان سال 255 هجري متولّد شد. کنيه اش ابوالقاسم و القابش: حجت، خلف صالح، قائم، منتظر و مشهورترين آنها مهدي است. وي هنگام وفات پدر پنج سال داشت». [46] .
45 ـ شريف انس کُتُبي حسني
وي در تعليقه خود بر کتاب تحفة الطالب مي گويد: «امام مهدي در کودکي از مردم پنهان شد. اين امر نزد شيعه و سنّي مسلّم است. کتاب هاي تاريخ اين مطلب را به اثبات رسانده که مهدي (عليه السلام) در کودکي داخل سرداب شد، در حالي که نسلي نداشت. کتاب هاي انساب نيز اين مطلب را به اثبات رسانده اند...». [47] همو در کتاب الأصول في ذريّة
البضعة البتول [48] مي نويسد: «حسن عسکري در اوايل سلطنت احمد بن متوکل در سامرا با
سمّ به شهادت رسيد...او فرزندي به نام محمّد از خود به جاي گذاشت...کنيه اش ابوالقاسم و ابو عبدالله است. و القابش: حجت، خلف صالح، قائم، منتظر، تالي، صاحب الزمان و مشهورترين آنها مهدي است... عمرش هنگام فوت پدر پنج سال بود».
46 ـ شيخ عبدالله بن محمّد شبراوي مصري شافعي (متوفاي 1172 هـ)
او مي گويد: «دوازدهمين از امامان، ابوالقاسم محمّد حجت امام؛ برخي او را همان مهدي منتظر مي دانند. ولادت محمّد حجت فرزند حسن خالص (رضي الله عنه) در سامرا نيمه شعبان سال 255 هجري پنج سال قبل از وفات پدرش اتفاق افتاد. پدرش به دليل ترس از خلفا او را از مردم مخفي مي داشت. او ملقّب به مهدي، قائم، منتظر، خلف صالح، و صاحب الزمان است. شيعه مي گويد: احاديث صحيح دلالت دارد بر اين که او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد...». [49] .
47 ـ ابن عماد دمشقي حنبلي (متوفاي 1089هـ)
وي در مورد حوادث سال 260 هجري مي گويد: «در آن سال حسن بن علي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق علوي حسيني يکي از امامان دوازده گانه به اعتقاد رافضه، از دار دنيا رحلت نمود. او پدر منتظر محمّد صاحب سرداب است». [50] .
48 ـ جمال الدين احمد بن علي حسيني معروف به ابن عنيه (متوفاي 828هـ)
او مي گويد: «علي الهادي، ملقّب به عسکري به جهت سکونت در سامرا... دو فرزند داشت: يکي از آن دو، ابو محمّد حسن عسکري (عليه السلام) و ديگري، جعفر است. حسن عسکري (عليه السلام) داراي زهد و علم فراواني بود. او پدر امام محمّد مهدي دوازدهمين امام نزد اماميه صلوات الله عليه است. نزد آنها کسي است که قيام خواهد کرد. مادرش ام ولد و
اسمش نرجس است...». [51] .
49 ـ محمّد بن عبدالرسول برزنجي شافعي (متوفاي 1103هـ)
وي با اعتقاد به ولادت فرزند امام حسن عسکري (عليه السلام) به نام محمّد، در غيبت صغرا و کبرا و ظهور او اشکال مي کند. [52] .
50 ـ ابوالبرکات نعمان بن محمود آلوسي حنفي (متوفاي 1317 هـ)
او مي گويد: «مشهورترين مذاهب اسلامي، مذهب اماميه است که مي گويد: مهدي همان محمّد بن حسن عسکري بن علي الهادي... است که نزد اماميّه معروف به حجت، منتظر و قائم است...». [53] .
پاورقی
*- به نقل از کتاب شیعه شناسی و پاسخ به شبهات ج 2 نوشته علی اصغر رضوانی
1- وفیات الاعیان، ج4، ص176.
2- الوافی بالوفیات، ج2، ص336.
3- الکامل فی التاریخ، ج4، ص 454.
4- روضه الصفا، ج3، ص59.
5- مروج الذهب، ج4، ص112.
6- المختصر فی اخبار البشر، معروف به تاریخ ابوالفداء، ج1، ص361.
7- دائره المعارف، ج6، ص 439.
8- تلبیس ابلیس، ص118.
9- مطالب السوول فی مناقب آل الرسول، ج2، صص152 و 153، باب 12.
10- الشذرات الذهبیه، صص 177 و 118.
11- مفتاح النجا فی مناقب آل العباس، ص104.
12- صواعق المحرقه، ص208.
13- کفایه الطالب، ص 312.
14- الیواقیت و الجواهر، ج2، ص 127.
15- فتوحات مکیه، باب 366.
16- نور الابصار، صص 341 و 342.
17- روضه المناظر در حاشیه مروج الذهب، ج 1، ص294.
18- ینابیع الموده، ج3، ص36.
19- استعاف الراغبین در حاشیه نور الابصار، ص154.
20- مراصد الاطلاع، ج2، ص685.
21- تتمه المختصر فی اخبار البشر، ج1، ص319.
22- نهایه الارب، ص118.
23- معجم البلدان، ج3، ص173.
24- سبائک الذهب، ص78.
25- تاریخ ابن خلدون، ج3، ص361.
26- ملل و نحل، ج1، صص198 و 199.
27- الفصول المهمه، 273.
28- ینابیع الموده، ج3، ص171 و 304 (به نقل از فصل الخطاب، خواجه پارسا).
29- شواهد النبوه، صص 404 - 408.
30- المرقاه فی شرح المشکاه، ج10، صص336 و 337.
31- دلائل الصدق، ج2، ص370.
32- معراج الوصول الی معرفه فضل آل رسول.
33- المحاکمه فی تاریخ آل محمد، ص246.
34- البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص148.
35- ضحی الاسلام، ج3، صص210 - 212.
36- فرائد السمطین، ج2، ص132.
37- ینابیع الموده، ج3، صص350 و 351.
38- همان، ص351.
39- همانٌ صص340 و 341.
40- دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج2، ص288.
41- اخبار الدول و آثار الاول، ج1، ص353.
42- العبر فی اخبار من غبر، ج1، ص381.
43- تاریخ الاسلام، ص113، حوادث و وفیات سال 251 - 260.
44- سیر اعلام النبلاء، ج 13، ص119، رقم60.
45- الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه، صص78 و 79.
46- تحفه الطالب بمعروفه من ینتسب الی عبدالله و ابی طالب، صص54 و 55.
47- تحفه الطالب، ص 55.
48- الاصول فی ذریه بضعه البتول، صص98 و 99.
49- الاتحاف بحب الاشراف، باب5، صص179 و 180.
50- شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج3، ص265.
51- عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص199.
52- الاشاعه لاشراط الساعه، ص149.
53- غالیه الواعظ، ج1، ص78.
مهدويت از ديدگاه اهل سنت *
دکتر محمّد احمد اسماعيل مقدّم در کتاب المهديّ وفقه أشراط الساعة در جواب اشکالي از بحث مهدويت و اين که چه ثمره اي بر آن مترتب مي شود، به نکاتي پرداخته که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1 ـ تصديق و اعتقاد به اين امور علمي خبري که از آن به «جانب نظري دين» تعبير
مي کنيم و وحي نيز از آن خبر داده واجب است، زيرا اين مسائل اصل دين و خالص اسلام و جوهر توحيد است...؛
2 ـ ايمان به اين امور از لوازم شهادت به رسالت پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) است؛
3 ـ تصديق اين امور از مستلزمات ايمان به روز قيامت است، زيرا از جمله علائم قيامت خروج مهدي (عليه السلام) است که قبل از برپايي قيامت تحقق خواهد يافت و همان گونه که اعتقاد به معاد و برپايي قيامت لازم هست، اعتقاد به علائم آن نيز واجب است.
شيخ ناصرالدين الباني وهابي مي گويد: «عقيده به خروج مهدي (عليه السلام) عقيده اي است ثابت و متواتر که از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) رسيده و ايمان به آن واجب است، زيرا اين عقيده از امور غيبي است که ايمان به آن از صفات متقين در قرآن شمرده شده است...». [1] .
هم چنين عبدالمحسن بن حمد عباد استاد دانشگاه مدينه منوّره مي گويد: «تصديق و اعتقاد به قضيه مهدويت در زمره ايمان به رسالت پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) است، زيرا از آثار ايمان به پيامبر (صلي الله عليه وآله) تصديق او در اموري است که به آن خبر داده و داخل در ايمان به غيبي است که خداوند متعال مؤمنان را به جهت ايمان به آن مدح کرده است؛ آن جا که مي فرمايد " الم- ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ... " [2] ؛ الف، لام، ميم، اين است کتابي که در حقانيت آن هيچ ترديدي نيست [و ] مايه هدايت تقواپيشگان است. آنان که به غيب ايمان دارند...» [3] .
4 ـ تصديق به خروج مهدي (عليه السلام) داخل در ايمان به قَدرِ الهي است، زيرا علم خلق به مقدّرات الهي از دو طريق است: يکي وقوع شيء و ديگري اخبار از جريانهاي گذشته يا واقعه اي که در آينده اتفاق خواهد افتاد... [4] .
پاورقی
*- به نقل از کتاب شیعه شناسی و پاسخ به شبهات ج 2 نوشته علی اصغر رضوانی
1- مجله تمدن اسلامی، شماره 22، ص 643.
2- بقره(2) آیات 1-3.
3- مجله جامعه اسلامیه، شماره 3.
4- المهدی (علیه السلام) و فقه اشراط الساعه، صص 163 - 166.
مهدويت در احاديث اهل سنت *
در منابع حديث اهل سنت دهها سخن از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) وارد شده که در آن به صراحت ذکر مهدي به ميان آمده است. اين احاديث به روايت دهها تن از صحابه از جمله، علي بن ابيطالب، فاطمة زهرا، سلمان فارسي، ابوذر غفاري، عمر بن خطاب، عبدالله بن مسعود، حذيفة اليمان، ابوهريره، ابوسعيد خدري، عبدالله بن عمر، عبدالله ابن عبّاس، جابر بن عبدالله انصاري، انس بن مالک، عمار بن ياسر، معاذبن جبل، عبدالرحمان بن عوف، امّ سلمه و عامر بن وائله در مجموعه هايي روايي اعمّ از کتب صحاح و سنن ومسانيد انباشته شده است. [1] در برخي از اين احاديث به نقش سرنوشت ساز و اصلاحي قيام مهدي در فرجام تاريخ تصريح شده و برخي ديگر مشتمل بر بيان اوصاف و ويژگي هاي مهدي مي باشد که در اين گفتار تنها به ذکر برخي از آنها مي پردازيم:
1) " لو لم يبق من الدّنيا الا يومٌ طول الله ذالک اليوم حتي يبعث فيه رجلاً منّي أومن أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي و إسم ابيه إسم ابي يملأ الأرض عدلاً و قسطاً
کما ملئت ظلماً و جوراً". [2] .
2) لا تقوم الساعة حتي يلي رجلٌ من اهل بيتي يواطئ اسمه اسمي [3] .
3) لاتقوم الساعة حتي تمتليء الارض ظلماً و عدواناً ثم يخرج رجل من عترتي أو من اهل بيتي يملاءُها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و عدواناً. [4] درباره ي تعيين هويت و نسب مهدي از احاديث اهل سنت استفاده مي شود که او از نسل عبدالمطلب [5] ، مردي از خاندان پيامبر [6] ، از فرزندان فاطمة [7] و از نسل حسين [8] مي باشد.
پاورقی
*- به نقل از کتاب مجموعه گفتمان های مذاهب اسلامی نوشته محمد تقی فخلعی
1- به طور مثال در سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، بابی تحت عنوان خروج المهدی گشوده شده و در آن مجموعا شش حدیث روایت شده است. ر.ک: سنن ابن ماجه ج 2 ص 1366؛ و در سنن ابی داود، کتاب المهدی در حد ده حدیث. ر.ک: سنن ابی داود ج2 ص 309؛ و در صحیح ترمزی ج 3 ص 343 باب ما جاء فی المهدی، سه حدیث و در المعجم الکبیر طبرانی ج 10 ص 133-137 هجده حدیث و در کنز العمال ج 14 ص 584-591 بیش از سی حدیث و در مجمع الزوائد، باب ما جاء فی المهدی، ج 7 ص 313 و نیز مسند احمد بن حنبل و المستدرک علی الصحیحین، تعداد زیادی از احادیث مهدی روایت شده است.
2- اگر از دنیا جز روزی نمانم خداوند آن روز را چندان به درازا کشاند که مردی را زا من یا اهل بیت من (تردید از راوی حدیث است) برانگیخته که نام او همانند نام من است. زمین را از داد آکنده کرده آنچنانکه از ستم و جور پر شده بود. سنن ابی داود ج 2 ص 39.0
3- هنگامه ی رستاخیز به پا نشود تا اینکه فردی از اهل بیتم به حکمرانی رسد که نامش همانند من است. صحیح ترمذی ج 3 ص 343؛ المعجم الکبیر ج 10 ص 135؛ مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 376؛ و کنز العمال ج 14 ص 271 حدیث 38692.
4- هنگامه ی رستاخیز به پا نشود تا اینکه زمین را ستم انباشته آنگاه مردی از خاندانم بپا خواسته و آن را از عدل و داد پر کند آنگونه که از ستم و دشمنی پر شده بود. مسند احمد بن حنبل ج 3 ص36؛ المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 465؛ مجمع الزوائد ج 7 ص 313؛ و کنزالعمال ج 14 ص 271 حدیث 37691، جملگی به روایت ابو سعید خدری.
5- عن انس بن مالک: قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): نحن ولد عبد المطلب ساده اهل الجنه، انا و حمزه و علی و جعفر و الحسن و الحسین و المهدی، سنن ابن ماجه ج 2 ص 13668 حدیث 4087؛ المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 211؛ کنز العمال ج 12 ص 97 حدیث 34162.
6- ر.ک: حدیث گذشته ی ابوسعید خدری مسند احمد بن حنبل ج 3 ص 36 و المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 465 و دیگر منابع، و حدیث علی (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) المهدی منا اهل البیت یصلحه الله فی لیله، مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 4،8 و سنن ابن ماجه ج 2 ص 1367 حدیث 4085 و کنز العمال ج 14 ص 264 حدیث 38664.
7- حدیث ام سلمه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) المهدی من عترتی من ولد فاطمه. سنن ابی داود ج 2 ص 310؛ سنن ابن ماجه ج 2 ص 1368حدیث 4086؛ کنز العمال ج 14 ص 264 حدیث 38662؛ و المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 557 و همو از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): المهدی حق و هو من ولد فاطمه. المعجم الکبیر ج 23 ص 267؛ و المستدرک علی الصحیحین ج 4 ص 557.
8- عن حذیفه الیمان قال: خطبنا رسول الله فذکرنا بما هو کائن ثم قال: لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله عزوجل ذلک الیومحتی یبعث فیه رجلا من ولدی اسمه اسمی. فقال سلمان الفارسی: یا رسول الله! من ای ولدک قال من ولدی هذا و ضرب بیده علی الحسین. فرائد السمطین ج 2 ص 325 باب 61؛ ینابیع الموده ج 3 ص 385 و ج 2 ص 210.